حجم سیاه دونده

ساخت وبلاگ
به اندازه‌ی هزارودویست سال دوست دارم حرف بزنم. سی‌ویکم تولد جیم‌جیم عزیزم بود. مرخصی گرفته بود. هفت صبح رفتم دم خونه‌شون و رفتیم کوهسنگی. کیکو گذاشته بودم صندوق. به بهانه رفتم سرویس بهداشتی و میم‌الف که اونجا قایم شده بودو یواشکی آوردم تا پشت ماشین. کیکو از صندوق درآوردم و با میم‌الف اومدیم جلو و یوهو غافلگیرش کردیم :)) میم‌الف مثلا برف شادی آورده بود، ولی دلش نیومد برفیش کنه. ازش گرفتم و برررفیش کردم حجم سیاه دونده...
ما را در سایت حجم سیاه دونده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9monologue9 بازدید : 66 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1402 ساعت: 15:17

هشت جلد کلیدر رو صوتی خریده بودم از فیدیبو. بعدا جلد نه و ده هم اومد که هنوز نگرفته‌م اونا رو. جلد اول رو روی دور تند گوش دادم. جلد دوم رو برای تمرین صبر و تحمل، با سرعت معمولی گوش دادم. هی دستم می‌رفت تندش کنه، هی نگهش می‌داشتم. چیزی اون جلوها نیست، همین لحظه رو گوش بده. با طمانینه. برداشتی که من از آدما داشته‌م این بوده که فکر می‌کنن من آدم آروم و ملویی‌ام. حتی بار اولی که با جیم‌جیم رفته بودیم کوه کوهسنگی، چشاش گرد شده بود و می‌گفت اصلا فکر نمی‌کردم مثل بز از کوه بری بالا. یعنی بهم نمی‌خوره این حجم ورجه وورجه توم وول بخوره. ولی خب در اصل اسلام دست‌وپامو بسته و نمی‌تونم شوخ‌وشنگ باشم. حالا بعد این همه سال اون حرکات و سکناتِ آروم، شده رفتار غالبم. ولی هنوزم تو وجودم انگار اسپند رو زغال بالا پایین می‌پره و نمیذاره زیاد آروم بگیرم. عجله و تند و تیزی هنوزم جزء ارزش‌هامن. دوست دارم کارها زود به سرانجام برسه. تکلیف همه چیز زود مشخص شه. پرونده‌ها باز نمونن. این جمله‌ی آخرو که جیم‌جیم و میم‌الف هم باهاش آشنان و بهش اشاره می‌کنن که آره تو دوست داری زودتر پرونده‌های باز ذهنیتو ببندی. خلاصه اینکه در راستای کم کردن از عجله‌های غیرضروری، تصمیم گرفتم کلیدرو با سرعت 1× گوش بدم. جلد دو تموم شد. ولی دیگه نخواستم فعلا جلد سه رو شروع کنم. جای بدی تموم شد. اگه دوست دارین بخونین یا گوش بدین بقیه رو نخونین. کتاب در مورد کردهای خراسانه. نه اینکه کتاب قصد قهرمان‌سازی داشته باشه، چون خوب و بد ویژگی‌های آدم‌ها رو با هم میگه، اما چون یه‌جورایی از دو تا شخصیت بیشتر از بقیه یا بولدتر از بقیه صحبت می‌کنه، شاید ذهن خودش دوست داره ازشون قهرمان بسازه. اینا انگار آدم خوبای داستانن. گل‌محمد و مارال. من حجم سیاه دونده...
ما را در سایت حجم سیاه دونده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9monologue9 بازدید : 50 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1402 ساعت: 15:17

من ایرانم و تو عراقی، چه فراقی، چه فراقی

بگیر از دلم یه سراغی، چه فراقی، چه فراقی

.

دوری و دوستی، سرم نمیشه وُ، هیچ‌کجا واسه‌م، حرم نمیشه وُ، دارم می‌میرم

کربلا واسه‌م ضروریه حسین، اربعین اوضاع چه جوریه حسین؟، دارم می‌میرم

.

.

.

این مدت این مداحی توی ماشینم رو تکرار بود...

و عمرا فکر نمی‌کردم امسال برم...

حالا تو خاک عراقم...

.

.

.

علی مدد :)

حجم سیاه دونده...
ما را در سایت حجم سیاه دونده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9monologue9 بازدید : 54 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1402 ساعت: 15:17